کد مطلب:225301 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:198

تحقیق در باب دولت مشروطه و حال منتسکیو و بدایت طلوع دولت مشروطه
مرحوم میرزا محمد حسین متخلص به فروغی اصفهانی ملقب به ذكاء الملك رئیس دار الترجمه شاهنشاهی كه مردی خوش نهاد و ادیب و خوش باطن و لبیب و درویش مسلك و منشی و فصیح و بلیغ و فرزند برومندش جناب مستطاب لب الالباب كنز الاحباب اجل امجد آقای میرزا محمودخان ذكاء الملك ثانی نیز دارای مراتب عالیه پدر هنر و اكنون در شمار وزراء و اعیان محترم دولت علیه و دارای تصانیف و توالیف عدیده می باشد در نمره چهارصد و سی و یكم روزنامه موسوم به تربیت مطابق پنجشنبه غره شهر محرم الحرام سال یكهزار و دویست و بیست و پنجم هجری مرقوم می دارد.

دولت مشروطه یا دولت پارلمانی وضع و تربیتی است كه انگلیسیها مبتكر آن وضع و ترتیب بوده و این اساس محكم را كه امروز بهترین راه ترقی ملل و اقرب طرق آسایش بندگان خدا می باشد آن دانشمندان تأسیس نموده و سایر اقوام از ایشان اقتباس كرده این ره آورد را هر كسی آورده از آنجا آورده است و قریب



[ صفحه 359]



هفتصد سال است دولت انگلیس به این راه درآمده اند و برای دولت و ملت حدی و حقی مقرر داشته اند و بعد از آن متدرجا در مرور روزگار و اقتضای حال و پیش آمد كار اسباب تكمیل دولت مشروطه را فراهم آوردند و پس از پانصد سال كه از شروع به این امر و ترتیب كار و تهذیب اخلاق و عادت خلق جهان نسلا بعد نسل و تربیت موالید جدیده دولت انگلیس دولت مشروطه شد و دارای اصول و اساس مطبوع گردید معذلك از آن به بعد باز علی الدوام جمع و تعدیل و كم و زیاد و تجدید در كار است.

اما در اصول و اركان آن خللی راه نیافته است و عجب این است كه هنوز دولت انگلیس دارای نظامنامه اساس مرتب و مدون نیست دومین دولت مشروحه اتازونی امریكا است و سومین دولت فرانسه است كه انتشار این ترتیب در ممالك متمدنه كره ی ارض به سبب این دولت شد، پیش از این كه مشروطه شود دویست سال مردمان فاضل هوشیار و حكیم علیم كه از آن جمله منتسكیو بودند به فواید این امر نظر كرده به بیداری دیگران شروع نمودند و اول كتابی كه منتسكیو تألیف كرد رساله ایست موسوم به مراسلات ایرانی و چون مطبوع واقع شد به عضویت انجمن آكادمی فرانسه مقبول گشت.

و چون سه سال در ممالك فرنگستان به سیاحت بگذرانید و به واسطه نجیب زادگی و اخلاق خوش در تمام نقاط محترم بود اطلاعات كافیه حاصل كرد و از تصانیف او كتاب روح القوانین است و در زمان این تصنیف جز در دولت انگلیس نامی از مشروطه نبود و خلاصه گفتار او این است كه هر دولتی در دنیا منظوری داشته و دارد مثلا منظور دولت روم بسط مملكت و وسعت خاك بوده و دولت اسپارد محاربت و زور آزمائی را پیشنهاد می ساخته و دول مستبده حظ نفس و لذت شخص سلطان و خیال انگلیس آزادی رعایا می باشد و معنی آزادی این است كه شخص بتواند بر طبق قانون كار بكند و بر خلاف آن قادر نباشد.

توضیح این كه دولت سه نوع اختیار دارد: اول اختیار وضع قانون - دوم اختیار



[ صفحه 360]



اجرای اوامر قانون - سوم اختیار محاكمه پس اگر در دولتی یك نفر یا یك هیئت هم اختیار وضع قانون و هم قوه اجرای اوامر قانون داشته باشد در آن دولت كسی آسوده نخواهد بود چه دولت می تواند وضع قانون جابرانه نماید و اوامر آن را به قوه ی جبریه مجری بدارد و هم چنین اگر اختیار وضع قانون و اختیار محاكمه در یك شخص یا در یك هیئت جمع بشود جان و مال مردم آسوده نمی ماند چه آن هیئت به هر نحو كه مایل باشد می خواهد حكم براند و اگر هر سه اختیار در یك جا جمع گردد كار یكباره خراب است و استبداد كامل همین است.

پس معلوم می شود كه در هر دولتی یكی باید مقنن باشد و دیگری اجرا كننده و قاضی باید جز این دو باشد تا كارها بر نهج صواب بگذرد و دامن آزادی از دست نرود و چون اقتضای آزادی این است كه حكومت مردم باید با خود ایشان باشد اختیار وضع قانون باید با ملت باشد تا معنی آزادی مشهود شود و چون افراد یك ملت نمی توانند همگی وضع قانون نمایند باید هر طبقه یك نفر را از جانب خود وكیل نمایند تا این كار به انجام برسد و اجتماع وكلای ملت كه هیئت مقننه دولت می باشد همان است كه پارلمان و پارلمنت خوانده می شود و ما مجلس شورای ملی می نامیم و شرایط توكیل و صفات وكلا در جای خود مشروح است.

و چون در هر ملتی جمعی وضیع و گروهی شریف و مصالح این دو دسته در بعضی موارد متباین و ضد یكدیگر می شود هر گاه نمایندگان ملت یك هیئت باشند ممكن است جانب ضعیف را گرفته و طرف شریف را رها نمایند یا به عكس پس اصح این است كه نمایندگان ملت دو هیئت باشند یكی نماینده ی عموم ملت كه ایشان را مجلس مبعوثین تعبیر كنند دیگر نماینده اشراف كه آن را مجلس اشراف یا سنا گویند برای این كه آن دو هیئت رقیب یكدیگر واقع شوند یعنی هر كدام بخواهند در عالم خود تند بتازند آن دیگری جلوگیری كند و ضمنا مجلس اشراف ما بین دولت و مجد ملت واسطه هم باشد و اختلافاتی كه در میان پیدا می شود هموار سازد.



[ صفحه 361]



یكی از وظایف مجلس مبعوثین تصویب دخل و خرج دولت و ترتیب اخذ مالیات است كه باید سال به سال بشود. اما هیئت مقننه علاوه بر این كه از هیئت اجرا كننده باید جدا باشد در عمل اجرا هم نباید مداخله كند لكن بر عمل اجرا باید نظارت نماید یعنی مراقب باشد كه بر طبق قانون می گذارد یا نمی گذارد اما اختیار اجرا باید در دست اقتدار شخص پادشاه باشد و در عمل من جمیع الوجوه مختار باشد و چون اجراء امری است فوری اگر چند نفر در آن اختیار داشته باشند به واسطه ی اختلاف آراء و سایر علل كه به آسانی می توان استنباط نمود كار اجرا مختل می شود.

و چون وضع قانون فوری نیست باید به دست جماعت باشد و هر قدر به تأمل و مشاوره عقلا بگذرد صحیح تر است و سلطان اگر در وضع قوانین با هیئت مقننه مشاركت فرماید بی ضرر است اما هیئت مقننه نباید در عمل اجراء با پادشاه مشاركت نماید به همان دلیل كه مذكور شد و اگر در اجراء سوء عملی مشهود آید هیئت مقننه حق پرسش دارد و پادشاه را باید وجودی مقدس و منزه و معظم شمارند و هیچكس را حق تعرض به شخص شخیص سلطان نیست و الا هرج و مرج می شود از این گذشته شخص پادشاه از آن اشرف است كه بخواهد امری بیرون از قاعده بگذرد و اگر فرضا بشود به دستیاری و اشتباه امنای پیشگاه است و مسئولیت به عهده وزراء است و ایشان در كار اجرای قوانین با هیئت مقننه طرف هستند.

عمل محاكمه و قضا نیز باید از عمل وضع قانون و اجرا مجزی باشد. اما اگر قاضی به موجب قانون حكمی درباره ی كسی كرده و او مستحق رعایت باشد پادشاه حق دارد كه آن رعایت را منظور فرماید مجلس نیز حق این رعایت را دارد و اگر شخصی خیانت بزرگی نماید مدعی وی نمایندگان ملت هستند و او را در محضر نمایندگان اشراف به مرافعه می كشانند تا محاكمه نمایند.

و در این اوقات بعضی از علمای علم حقوق را عقیده این است كه اختیارات دولت بر دو قسم باشد، نه سه قسم و آن عبارت از وضع قانون و اختیار اجرای قانون



[ صفحه 362]



است و عمل محاكمه و قضا نیز جزو اجرای قانون محسوب می شود لهذا تعیین قضاة را پادشاه خواهد فرمود اما چون باید قاضی مستقل و بی ملاحظه باشد جز به شرایطی مخصوص عزل نمی شود.

در هر صورت انكار مجلس شورای مركب از عقلا و امنا و اهل خبرت و بصیرت را هیچ عاقل و منصفی تجویز نمی كند زیرا كه مطابق مقررات ایمانیه و مذهب اسلامیه است و همچنین دولت و ملت را پادشاه لازم است وگرنه مثل جماعت یهود سرگردان و ذلیل و دنباله بین این و آن خواهند بود.

و فواید مشروطه عقلا پسند بر هیچ كس پوشیده نیست خلاصه مندرجات روزنامه تربیت به این جا منتهی می شود.

و راقم حروف گوید: مجلس شورا كه عبارت از جلوس گروهی از منتخبین عقلای ملك و ملت و مكالمه در اصلاح امور بر طریق قانون شریعت و اقتضای زمان و پیشرفت كار و حفظ شرایط امور سلطنتی و ملتی و رعایت حق پادشاه و ملت و مراتب عدل و انصاف و دفع جور و اعتاف و تفویض امور به اهل آن باشد بهترین وسائل ترقی و ثروت اهل مملكت و آبادانی ملك و رعیت و استقلال سلطنت موجب ازدیاد حشمت و شوكت و عدم قبول ذلت و اتحاد ملت و سلطنت علامت سرانجام نیك به مملكت و اعتبارات عالیه است.

و تقریر مجلس سنا كه مذكور شد یك فایده آن این است كه اشخاصی كه از طرف ملت وكیل می شوند چندان بصیرت در رموز و نكات دقیقه مملكت ندارند و ملت ایشان را به همان قدر كه امین و ظاهر الصلاح و بی غرض و طمع و حافظ حقوق و حدود دانسته اختیار كرده و از جانب خود وكالت داده است و مجلس سنا چون از كمیل اشراف و اعیان دولت و ملت منتخب و ایشان بر امور مملكت و مصالح دولت باخبرند اگر بر امری كه بر خلاف امور مملكتی و دقایق پلتیكی از مجلس مبعوثین گذشته باشد برخورند درصدد اصلاح آن برآمده صورت صحیح پیدا كند



[ صفحه 363]



تا در انتشار آن اسباب ضرر ملت و دولت و نقص آبرومندی امنای ملت نشود و اگر در هر مملكتی این رعایت بشود و حدود و حقوق سلطنت و ملت محفوظ ماند ستاره نیكبختی و اقبال در فلك استقلال و اجلال روشن می شود.اما چون این گوهر نفیس از بحر ترقی و عظمت به دست مردمی جاهل و خسیس افتد چنانش در لفائف اغراض و پوشش های طمع تلفیف و تلویث دهند كه نتیجه برعكس بخشند.

و مشروطه صحیح اسلام صریح است اما چون در مملكتی بدون تربیت و علم وارد شود و بدون این كه تهیه قدوم این مهمان گرامی را بنمایند یك دفعه بدون شرایط و رعایت حدود آن به نمایش و گزارش درآوردند و مردم جاهل متصدی آن گردند و اشخاصی كه به كید و فریب در جمله وكلای مجلس شورای ملی می شوند داخل در امورات سیاسیه بشوند و جز ادراك مقاصد خود اراده نداشته باشند این است كه این گونه مفاسد ظاهر و مشروطه مظلوم و مشروطه طلبان دروغی ظالم و سلطنت و ملت عاجز می گردد و دانایان منزوی و جهال فرمانگذار و كار جمع و خرج پریشان و دولت مستأصل می گردد زیرا كه - این طفل یك شبه ره صد ساله می رود.

با این كه دولت انگلیس در تمام امور سیاسیه دنیا حتی الامكان داخل می شود چون مطابق شرحی كه در نمره 433 تربیت مسطور است در باب وضع مشروطه ایران در پارلمنت انگلیس سخن رفت و پرسیدند آیا دولت انگلیس برای استحكام مبانی دولت و حفظ رعایای دولت انگلیس اقدامی می نماید گفتند دولت انگلیس هیچ میلی در مداخله به امور داخلی ایران ندارد اگر اقدامی نماید فقط برای حفظ رعایای انگلیس است در صورتی كه خطری برای آنها روی دهد لكن فعلا هیچ گونه مخاطرهم در نظر نمی آید و بهترین احتراز از مداخله این كه ایرانیها بدانند ما میل نداریم در امور شخصی دخالت نمائیم.

و هر كسی اندك شعوری داشته باشد می داند این كلمات برای این است كه انگلیس با آن هوشیاری كامل می دانست مردم ایران بدون طی زمان و علم به علوم



[ صفحه 364]



به كاری كه باید با رجوع به مقدمات آن اقلا دویست سال دیگر داخل شوند شده اند و جز فتنه و فساد و ضرر عامه حاصل ندارد و روزی پیش بیاید كه همه نوع دخالت با اقتداری برای او فراهم و سپاه او در اغلب نقاط این ممالك پهن باشند و اسباب این كار جز جمعی خائت نشدند.